پست ثابت
831 بازدید یکشنبه 23 آذر 1393
سلام دوستان عزیز خوشحالم که با رمانم در خدمت شما هستم. این اولین رمانیه که من مینویسم و ازتون میخوام که همکاریم کنین و
اگه هم جایی اشتباهی داشتم بهم بگین تا اصلاح کنم . باتشکر: zahra18
خلاصه : رمان درباره دختری ۱۷ ساله به نام امیلی است که پدر و مادرش جدا شده است و او با پدرش زندگی میکند ودر
فروشگاه موسیقی پدرش به او کمک میکند . اوعلاقه زیادی به نوازندگی و خوانندگی دارد اما به دلیل برخی مشکلات رو نمیکند
تا برای کسی اهنگ های خود را بخواند . او مانند همه زندگی عادی داشت و به عشق و عاشقی اعتقادی نداشت و فکر میکرد همه
اینها خرافات هستند تا که آن روز جلوی مدرسه با پسری به نام آریان و در پارک با پسری به نام نایل برخورد میکند و بعداز آن زندگی
او به کل تغییر میکند.
رمانو بخونید تا بفهمید زندگی او چقدر متفاوت میشد..!!
رمان یک قدم تا عشق
نویسنده :
اعظم طهماسبی
حجم کتاب :
فرمت کتاب : Pdf
خلاصه:
فرناز دختر بسیار زیبا ومغرور دانشکده پزشکی تهران قلب بسیاری از عاشقانش را با غرورش میشکند تا اینکه عشق باربد که همانند او پرغرور و بسیار زیباست او را در هم میشکند ولی باربد از شکسته شدن غرور او لذت میبرد و هردو برای اعتراف گرفتن از یکدیگر دست به لجبازی های زیادی میزنند با نامزدی آندو محبتها آشکار میشود ولی چند روز قبل از مراسم عروسی، مشکل بزرگ فواد برادر فرناز در خارج از کشور باعث مسافرت باربد به لندن میشود و بعد از چندی او دیگر باربد عاشق گذشته نیست ...
دانلود رمان در ادامه مطلب...
رمانی بسیار زیبا و جذاب
جمع آوری سایت رمانا..
رمان در مسیر آب وآتش
کاربر نودهشتیا
نویسندگان :
fereshteh27 فرشته 27 و sky-angle
حجم کتاب : 1.32 مگابایت
فرمت کتاب : Pdf
خلاصه داستان :
دختری به اسم مانیا محبی پزشکی خونده می خواد به درسش ادامه بده تا تخصصش رو بگیره
ولی در کنارش می خواد تو یه بیمارستان هم مشغول به کار بشه مانیا با پدر و مادرش زندگی می کنه و تک فرزنده
تو زندگیش 2 تا ارزو داره هم پزشک بشه هم بره تو ارتش!!ولی مگه میشه ادم هم پزشک باشه هم بره تو ارتش؟!
بله تویه داستان ما میشه.. پس در بیمارستان مشغول به کار میشه..
شمیم پرستاری خونده و مانیا پزشکی تا اینکه مانیا یه روز تصمیم می گیره بره تو ارتش و بشه پزشک اونجا..
نه به حرف پدر ومادرش گوش می کنه نه به حرف دوستش تصمیم خودشو گرفته..
می خواد به این یکی ارزوش هم برسه ..تا اینکه بالاخره به عنوان پزشک یار وارد ارتش میشه ..
مانیا که تا حالا فکر میکرده تو ارتش کلی هیجان انتظارشو می کشه با ورود به اونجا می فهمه ای دل غافل اینی که داره می بینه..
با اونی که تو ذهنش همیشه برای خودش مجسم می کرده زمین تا اسمون فرق می کنه..
از همون بدو ورودش با سرگرد جدی وسخت گیری به اسم جناب سرگرد اهورا راد اشنا میشه ولی اونم چه اشنایی.
دیدن داره به خاطر اینکه مانیا زیاد خرابکاری به بار میاورده این جناب سرگرد ما با موندن مانیا توی پادگان مخالف بوده..
ولی مگه دست اونه؟!؟!؟ بخواد نخواد باید تحملش کنه و اما چطوری ؟!...
داستان رو بخونید...!
دانلود رمان در ادامه مطلب...
رمانی بسیار زیبا که بصورت گروهی نوشته شده..
رمان زمستان داغ
کاربر نودهشتیا
نویسنده : اسما کرمی پور
حجم کتاب : 2 مگابات
فرمت کتاب : Pdf
خلاصه ی داستان:
”سارا” دختریه که از کودکی درگیر عشق پسر عمه اش، پرهام ،
میشه و از رفتارهای پرهام احساس می کنه که پرهام هم به اون علاقه داره؛
اما در کمال ناباوری پرهام با لعیا ازدواج می کنه و سارا که از این ماجرا شوکه است،
احساس میکنه که دیگه هیچ وقت نمی تونه ازدواج کنه و این عقیده ، سارا رو در مسیر دیگه ای از زندگی قرار میده...
دانلود رمان در ادامه مطلب...
خلاصه:
دو دختر فوق العاده شیطون ... دو دختر که مثل خواهر پشت همن ... دو دختر که پرورشگاهین ... دو دختر که میخوان از پرورشگاه فرار کنن ... در این بین با دوپسر آشنا میشن که....
اینم اولین رمانمه نظر یادتون نره خوشحال میشم اگه ایرادی داشت بهم بگین
تشریف ببرین ادامه مطلب
رمان من بر می گردم
نویسنده نودهشتیا
سمیه.ف.ح
حجم کتاب :2.04 مگابایت
فرمت کتاب : Pdf
ژائر رمان من بر میگردم:
عاشقانه . عاطفی ، اجتماعی
خلاصه:
قصه ما ، قصه تقاصه ، قصه انتقام . داستان ماجرای واقعی زندگی زنی به اسم مهتابه که خواهر و همسرش بهش خیانت می کنن و ..
باهم روهم میریزن ،جوری که مهتاب با داشتن یه بچه ناگزیر به طلاق می شه چون خواهر هجده سالش ،
از همسرش بارداره و دو تا خواهر نمی تونن همزمان زن یه نفر باشن . اون می ره ،..
ولی به خودش قول می ده بیاد و انتقام خودش و دخترش مهلا رو از اونا بگیره.
تو این راه ، خدا وبعضی آدمای دور و برش ، کمکش می کنن و...
دانلود در ادامه مطلب...
رمان عشق بی پایان
نویسنده رمان رمان رمان
زهــرا
و کاربر سایت رمانا
حجم کتاب : 2.85 مگابات
فرمت کتاب : Pdf
خلاصه :
زندگی سخت نیست...ولیکن وای به وقتی که با تو سر ناسازگاری بردارد...
وای از لجبازی روزگار..زنجیر به دست میگردو آنقدر تازیانه میکوبد تا دگر روح و جسمت رو باهم به سوی آسمان ها پرواز دهد....
تا دگر نه اثری از تو باشد و نه نامت و نه یادت....
حال روزگار تازیانه خود را به سمت بانوی ما هدف گرفته است....
بانویی که شاید سرنوشتش درست همانند چشمانش سیاه باشدو شاید ...شاید معجزه ایی رخ دهد..
ستاره ایی چشم بگرداندو با دیدن بانوی شب...به رحم بیاید...دل بسوازند و به آسمان چشمانش سفر کند..
تا باز هم شاید دیگری در نظر بگیرد و بتواند...او را کمی از این سیاهی دور کند...
دانلود رمان عشق بی پایان در ادامه مطلب..
رمانی بسیار زیبا نویسنده آن زهرا عزیز کاربر رمان رمان رمان
با تشکر از شما جهت نوشتن این رمان بسیار زیبا و تحسین بر انگیز...